گروه دين و انديشه: فردوسي، با هنرمندي تمام، توانسته است بين فرهنگ ايران باستان و آموزههاي اسلام، پيوندي عميق و استوار برقرار کند و اثري جاودانه خلق کند.
25 ارديبهشت ماه روز بزرگداشت حکيم ابوالقاسم فردوسي است. فردوسي شاعر بزرگ ملي و بزرگترين حماسهسراي ايراني است. شاهنامه بزرگترين اثر حماسي ايران و يکي از مهمترين آثار ادبيات ايران و جهان، سروده او است.
حکيم ابوالقاسم فردوسي بر مباحث کلامي ديني تسلط دارد. يکي از نشانههاي بلندنظري مذهبي وي اين است که ميگويد: مردمان به انديشههاي کوتاه بيبنياد خود مغرور ميشوند و غالباً حق را که در همه جا جلوهگر است، تنها از دريچه پندار خام خويش مينگرند، اما او حقيقت اديان را مانند ذات الهي، يکي ميداند و از تفرقههاي بيمايه مردم به تأثر و افسوس ياد ميکند.
شاهنامه فردوسي، حماسهاي سترگ و آئينهي تمامنماي فرهنگ و تاريخ ايران باستان است. با اين حال، بررسي دقيق اين اثر نشان ميدهد که فردوسي، با وجود دلبستگي عميق به ايران پيش از اسلام، از آموزههاي دين اسلام و بهويژه قرآن و حديث نيز بيبهره نبوده است. اين تأثير، البته به شکلي غيرمستقيم و هنرمندانه در تار و پود شاهنامه تنيده شده است.
او به استناد حديث »کلُّ امرٍ ذي بالٍ لَم يذکَر فيه بسم الله الرحمن الرحيم فهو ابتر؛ هر کار مهمي که در آن نام خدا برده نشود، به فرجام نميرسد«،اثر جاودان خود را با ياد و نام مبارک خداوند آغاز ميکند:
به نام خداوند جان و خرد
کزين برتر انديشه بر نگذرد
خداوند نام و خداوند جاي
خداوند روزي ده رهنماي
يکي از بارزترين نمودهاي تاثيرپذيري از اسلام در شاهنامه، حضور پررنگ مضامين اخلاقي و عرفاني است. شاهنامه فردوسي، به عنوان نماد هويت و فرهنگ ايراني، همواره مورد توجه انديشمندان بوده است. در اين اثر عظيم، فردوسي با بهره گيري از اساطير و تاريخ باستاني، سعي در ارائه تصويري از جهان بيني و ارزشهاي جامعه خود داشته است. يکي از جنبههاي مهم اين جهان بيني، نگرش به خداوند و صفات اوست. بررسي اسماءي نيکوي الهي در شاهنامه، ميتواند درک عميقتري از اين نگرش و تاثيرپذيري فردوسي از فرهنگ اسلامي ارائه دهد. هرچند شاهنامه مستقيماً به نام جلاله »الله« اشاره نميکند، اما در جايجاي آن، صحبت از يزدان پاک، دادار، آفريننده و جهانآفرين به ميان ميآيد که همگي نشان از اعتقاد به خداي يگانه دارند.
يزدان پاک / دادار پاک: اين نام، به پاکي و منزه بودن خداوند از هرگونه عيب و نقص اشاره دارد، که با مفهوم قدوس در اسلام همخواني دارد.
آفريننده / جهان آفرين: اين نامها، بر قدرت خلقت و آفرينش خداوند دلالت دارند که با اسم خالق مطابقت دارد.
داور / دادگر: اين اسامي، به عدالت و انصاف خداوند در قضاوت اشاره دارند که با اسامي عدل و حکم مرتبط است.
بخشنده / مهربان: اين صفات، نشان دهنده رحمت و شفقت خداوند نسبت به بندگانش است که با اسامي رحمان و رحيم تطابق دارد.
توانا / خداوندگار: اين اسامي، بر قدرت و سلطنت بي بديل خداوند بر جهان دلالت دارند که با اسم قدير و مالک مرتبط است.
اسماءالهي در شاهنامه کارکردهاي متعددي داشته است:
* توصيف خداوند: اسماً الهي، به فردوسي اين امکان را ميدهند تا تصويري روشن و جامع از خداوند در ذهن مخاطب ايجاد کند.
* بيان اعتقادات: استفاده از اين اسامي، نشان دهنده اعتقاد فردوسي به خداي يگانه و صفات کمال اوست.
* ايجاد حس توکل و اميد: اين اسامي، به مخاطب يادآوري ميکنند که همواره بايد به خداوند توکل کرد و به رحمت او اميدوار بود.
* ترويج اخلاق نيکو: تاکيد بر صفاتي مانند عدالت، مهرباني و بخشندگي، باعث ترويج اخلاق نيکو در جامعه ميشود.
*توجيه رويدادهاي داستان: در برخي از موارد، فردوسي با استناد به مشيت الهي، رويدادهاي داستان را توجيه ميکند.
استفاده فردوسي از اسماءي الهي، متأثر از فرهنگ اسلامي بوده است. با وجود اينکه فردوسي به فرهنگ ايران باستان دلبستگي داشته، اما نميتوان انکار کرد که او با آموزههاي اسلامي آشنا بوده و از آنها در اثر خود بهره برده است. به عنوان مثال، تاکيد بر توحيد، عدالت، مهرباني و بخشندگي، از جمله آموزههاي اساسي اسلام است که در شاهنامه نيز به وفور يافت ميشود.
بر خلاف بيشتر حماسههاي بزرگ دنيا، شاهنامه تنها حماسهاي است که خداوند در آن چهرهاي حقيقي و ملموس دارد به اين معنا که همه جا يار و ياور انسانها، شهرياران و پهلوانان نيکوسرشت است. اين در حالي است که در ديگر آثار حماسي جهان بويژه ايلياد اوديسه خدايان به زمين ميآيند و حتي شرارت ميکنند.
شاهنامه برداشت انسان موحد از خدا را ارائه کرده است. از اين جهت ميتوانيم بگوييم که نخستين دعوت فردوسي از انسانها دعوت به يکتاپرستي است به گونهاي که هر انسان باورمند يکتاپرستي با هر زبان و ديني آن را با تمام وجود لمس کرده ميتواند بيان کند.
عدالت، مهمترين رکن حکومت آرماني در شاهنامه است. پادشاهان عادل، همواره مورد ستايش فردوسي قرار ميگيرند و ظلم و ستم، عامل اصلي سقوط حکومتها دانسته ميشود. اين تاکيد بر عدالت، بيشک ريشه در آموزههاي اسلامي دارد.فردوسي در شاهنامه، دروغ و دورويي را به شدت مذمت ميکند و راستگويي و صداقت را از صفات بارز پهلوانان و پادشاهان ميشمارد. اين نيز از تعاليم اساسي اسلام نشأت ميگيرد.
هرچند شاهنامه به زهد به معناي صوفيانه آن نميپردازد، اما در برخي از داستانها، شاهد افرادي هستيم که از تعلقات دنيوي دست کشيده و به دنبال حقيقت ميگردند.مفهوم تقدير و سرنوشت، در شاهنامه نقش مهمي ايفا ميکند. پهلوانان و پادشاهان، غالباً تسليم مشيت الهي هستند و در برابر تقدير سر فرود ميآورند.
اشارات تلويحي به داستانهاي قرآني و روايات اسلامي
در شاهنامه، ميتوان اشاراتي تلويحي به برخي از داستانهاي قرآني و روايات اسلامي يافت. برخي از پژوهشگران، داستان ضحاک را با داستان اژدهاي اساطيري در روايات اسلامي مرتبط ميدانند. همچنين داستان فريدون و پيروزي او بر ضحاک، يادآور پيروزي حق بر باطل و نجات مردم از ظلم و ستم است که مضموني مشترک در قرآن و روايات اسلامي است. در برخي از ابيات شاهنامه، اشاراتي به روز قيامت و حسابرسي اعمال ديده ميشود که نشان از آگاهي فردوسي از اين آموزههاي اسلامي دارد.
به گزارش امانت به نقل از مهر،فردوسي در شاهنامه، با حفظ هويت ايراني و باستاني اثر خود، از آموزههاي اسلام نيز تأثير پذيرفته است. اين تأثير، بيشتر در مضامين اخلاقي و عرفاني شاهنامه نمود دارد و به شکل غيرمستقيم در تار و پود داستانها تنيده شده است. فردوسي، با هنرمندي تمام، توانسته است بين فرهنگ ايران باستان و آموزههاي اسلام، پيوندي عميق و استوار برقرار کند و اثري خلق کند که هم ريشه در تاريخ و فرهنگ ايران دارد و هم با ارزشهاي والاي انساني و اسلامي همخواني دارد.